سند استفاده از OKRها در بازاریابی محتوایی

تومان۰

هدف های بازاریابی محتوایی برای کشف و پرورش و تعقیب اهداف سازمانی مورد استفاده قرار می‌گیرند و غیر از این می‌توانند به شما در فهم محتوا دید بسیار خوبی بدهند.

 

 

هدف های بازاریابی محتوایی چگونه تعریف می‌شوند؟

  • برای رسیدن به هدف باید چه کرد؟
  • چگونه و از کجا میزان رسیدن به هدفمان را بسنجیم؟
  • چگونه از درستی مسیرمان مطمئن شویم؟
  • چه روش‌هایی برای پیشگیری از انحراف در مسیر وجود دارند؟
  • چگونه آن‌ها را اندازه بگیریم؟

این‌ها بخشی از سؤالاتی هستند که پس از تدوین استراتژی محتوا، برنامه بازاریابی محتوایی یا برنامه بازاریابی یا هر سند و برنامه و استراتژی خاصی پیش می‌آیند.

اولین پاسخ به این سؤالات استفاده از تمپلیت‌ها و اسناد آماده‌ای است که برای مثال در مورد OKR صحبت کرده‌اند.

(برای درک شاخص‌های بازاریابی محتوایی این مقاله هم می‌تواند مفید باشد.)

در واقع دقت کنید که هدف های بازاریابی محتوایی مجموعه‌ای ترجمه شده از دیگر هدف‌های کسب و کاری هستند و مستقلا شاید قرار نیست برای ما کار خاصی انجام دهند.

شاخص‌ های اصلی سنجش عملکرد محتوا

روش OKR یکی از روش‌های مقبول و مورد استفاده در تعقیب و دسترسی به اهداف است که به سادگی هر چه تمام‌تر می‌تواند به عنوان داشبوردی برای کنترل وضعیت عمل کند و به شما گزارشی از وضعیت کلی عملکردتان بدهد.

داشبوردهای OKR بسیار ساده‌اند:

  • چه اهدافی را به صورت کلان دنبال می‌کنید؟
    • این اهداف کلان قابل شکستن به چندین گام هستند؟
  • رسیدن به هر هدفی را با چه شاخصی می‌سنجید؟
  • آن شاخص‌ها کدامند و چگونه اندازه‌گیری می‌شوند؟

اکنون که اهدافمان مشخص است و شاخص‌ها را در دست داریم، جزئیات دسترسی به آن اهداف را هم در آن وارد می‌کنیم و در نهایت صرفا «گزارش ماهانه پیشرفت» را در آن وارد می‌کنیم.

به این ترتیب، در مدت زمان معین (اهداف باید S.M.A.R.T  انتخاب شوند.)

برای سادگی کار، فرمول‌های بازاریابی محتوایی نیز به این محصول اضافه شده‌اند.

هدف های بازاریابی محتوایی در فرمول ها

یک نمونه از هدف گذاری برای محتوا و سنجش آن به این صورت است

  • فرض کنید قرار است میزان خرید روزانه از سایت ما ۱۰ درصد افزایش یابد. این هدف را چگونه به زبان بازاریابی محتوایی ترجمه و آن را با چه شاخص‌هایی خواهید سنجید؟

پاسخ (این رفتار حل مسئله در دوره مدیر محتوا به صورت کامل آموزش داده می‌شود.)

برای رسیدن به پاسخ، باید ابتدا این هدف را به اهداف کوچک تر یا معادل آن بشکنیم:

  • با توجه به میزان «نرخ تبدیل» (Conversion Rate) 5 درصدی در سایت، اگر قرار باشد میزان خریداران ۱۰ درصد افزایش پیدا کند، باید میزان ورودی و بازدید ما ۵۰ درصد افزایش پیدا کند.
    • یعنی برای مثال اگر ۱۰ هزار بازدید روزانه داریم، باید به عدد ۱۵ هزار بازدید روزانه برسیم.
  • اکنون باید در ترندهای صنعت جستجو کنیم تا دریابیم آیا همین محصول به تنهایی کافی است یا برای افزایش میزان فروش باید به تنوع محصول هم برسیم.
    • نکته مهم: ممکن است صرفا با تنوع دادن به محصول، و بدون افزایش بازدید هم «میزان فروش» افزایش یابد.

اکنون که متوجه شدیم «افزایش ترافیک و بازدید از سایت به میزان ۵۰ درصد و رسیدن به ۱۵ هزار بازدید چاره کار ماست، چه قدم‌هایی باید برداریم؟ (چگونه آن را به دنیای بازاریابی محتوایی ترجمه کنیم؟)

  • ابتدا لیستی از پربازدیدترین مطالب و محتواهای خود تهیه کنید.
  • بررسی کنید که کدام محتوا بیشترین Conversion Rate یا نرخ تبدیل را با خودش داشته است؟
  • با استفاده از نرم‌فزارهایی مانند Hotjar یا Hantana بررسی کنید که از کدام قسمت‌های آن مقاله کمترین میزان پرش را داشته‌اید و کدام بخش آن‌ مقالات بیشترین کلیک را دریافت کرده‌اند؟
  • آن کلمات مهم را استخراج کنید و جایی یادداشت کنید.
  • در میان مطالب پرکلیک، بررسی کنید که کدام یک از آن‌ها بدون تصویر است و کدام یک با تصویر و کدام یک عملکرد بهتری داشته‌اند؟

اکنون که هدف های بازاریابی محتوایی کاملا استخراج شدند، مطالب پرکلیک را بازنویسی کنید و از مطالب قبلی پر ترافیک، الگویی برای دسترسی و کار با محتواهای جدید به دست آورید.

این دستورالعمل و ترجمه هدف های کسب و کاری به هدف های بازاریابی محتوایی است.

اکنون که دستورالعمل را داریم سراغ فرمول‌ها و سنجه‌ها می‌رویم.

این مسئله را به صورت کامل در تمپلیت الصاقی توضیح داده‌ایم.

 

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “سند استفاده از OKRها در بازاریابی محتوایی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید…

دکمه بازگشت به بالا