فلسفه ترویج محتوا

چرا باید به ترویج محتوا پرداخت؟
فلسفه ترویج محتوا چیست؟
اصلا ترویج محتوا باید چند درصد از برنامه جامع استراتژی محتوای ما را در بر بگیرد؟ چند درصد از محتوای محوری ما باید روی ترویج متمرکز شود؟
اگر این سؤالات برای شما هم مطرح است، این نوشته میتواند برای شما مفید باشد.
اما همچنان اگر علاقهمند به دانستن روشهای عملیاتی و کاری در این حوزه هستید، توصیه من مطالعه «استراتژی ترویج محتوا» در همین وبلاگ است.
در واقع باید برای پاسخ دادن به این سؤال اندکی به سمت مفاهیم «اقتصاد تأثیر» حاشیه برویم.
ارزش ترویج محتوا
در جهان غیر دیجیتال پیشین، محتوایی ارزشمند قلمداد میشد که پیش چشم همگان باشد.
سخنرانی که در جمع بزرگی رخ بدهد، نامهای که توسط افراد زیادی خوانده شود.
ترانهای که در زبان عامه بنشیند و فیلمی که توسط افراد زیادی به همدیگر توصیه شود.
در واقع در جهان غیر دیجیتال ارزش محتوا به توزیع آن بوده است.
فکر نمیکنم هم اکنون هم که در جیب هر کدام از ما یک رسانه موجود است، تفاوت زیادی با آن زمان کرده باشیم.
به هر حال هر پیامی که ارسال میکنیم، تا زمانی که دیده و خوانده و درک نشود، «ارزشی» ندارد.
این مسئله حتی از کیفیت پیام هم بالاتر میرود.
کیفیت زمانی مهم میشود که ما به حد کافی «دیده و شنیده و خوانده» شویم.
زمانی که به حد کافی «دیده و شنیده و خوانده» نمیشویم.
پیامهایی که ارسال میکنیم، اگر به هدف هم برسند، تأثیر چندان زیادی نخواهند داشت.
در اقتصاد تأثیر چند مثال در این مورد زدهام که آنها را عینا تکرار میکنم.
وی متنی را روی وبلاگ خودش منتشر میکند که در نهایت میزان بازدیدکنندهاش به سختی از میزان بازدید روزانه فراتر رفتهاست.
در جای دیگر مارک همین مقاله را روی Washington Post منتشر کردهاست.
تقریبا بیکم و کاست و بدون جابجایی حتی یک نقطه از متن اصلی.
نتایج شگفتانگیزند: چندین هزار بار دیدهشدن، هزاران بار اشتراکگذاری در شبکههای اجتماعی و صدها کامنت و به اصطلاح «درگیری» با محتوا.
تجربۀ شخصی من نشان میدهد زمانی که یک تاپیک کامل در مورد «آموزش زبان انگلیسی و تجربههای آموختن زبان انگلیسی به خود» در ApplyAbroad به رشتۀ تحریر درآوردم، در نهایت ۲۰ نفر خواننده داشتهام.
حتی با در نظر گرفتن اینکه این سایت مرجع «مهاجرت و ادامۀ تحصیل در خارج از کشور» بودهاست، و به نظر محل دقیقی برای ایجاد و حفظ مخاطب در آن داشتهام، چنین تأثیری از مخاطب دریافت نکردهام.
در عوض با ارسال مطلبی کم و بیش مشابه با این مطلب در سایت متمم نتایج بسیار متفاوت شدند.
البته باید در این میان معرفیشدن مطلب توسط «محمدرضا شعبانعلی» را هم لحاظ کرد.
پس از معرفی این مطلب، تا همین لحظه که شما مشغول خواندن این مطلب هستید، بالای ۳۰۰ بار این مطلب توسط کاربران با عنوان «آموزنده بود» نشانگذاری شدهاست و به گفتۀ خود مسئولان سایت متمم، بالای ۲۰ هزار بازدید روزانه صرفا از این کامنت انجام میگیرد. این هزار برابر شدن بازدید از کجا میآید؟ ( +)
حتی در مواردی من یک محتوا را با اندکی تغییرات همزمان در هر دو پلتفرم به نگارش در آوردم و باز نتایج چندین هزار برابر با هم فرق داشتهاند.
چرا این اتفاق رخ میدهد؟
خب در واقع به دلیل تأثیر «ترویج محتوا»
تحلیل فلسفه ترویج محتوا
در این مورد مهمترین رخداد این بودهاست: محتوایی توسط «اینفلوئنسر» توصیه شدهاست.
همانطوری که در بخش «تاکتیکها و استراتژی ترویج محتوا» شرح دادیم، مهمترین اصل در این میان «اعتماد» است.
یعنی محتوایی که یک اینفلوئنسر در یک حوزه تخصصی توصیه میکند، قابلیت وایرال شدن، دیدهشدن و در نهایت ارزشمندشدن را دارد.
در نهایت در کنار «کیفیت عالی» در خلق/تولید محتوا نیازمند «توزیع عالی» و «ترویج درست» محتوا هستیم.
محتوا به تنهایی هرگز کافی نبوده و نیست.
اعتماد کالایی است که معمولا به ندرت و به سختی به دست میآید و البته زمانی که از کانال صحیح شروع به ترویج محتوا میکنیم، در انتخاب اینفلوئنسر غیر از این مسئله باید بحث شخصیت و ساختار و پرسونای مخاطب ما هم لحاظ شود.