استراتژی بازاریابی محتواییاستراتژی محتواتولید محتوامحتوا

به قدمت تاریخ: “بازاریاب محتوایی”

 

به زعم Harari تنهاترین و متمایزکننده ترین تفاوت ما انسان ها با سایر گونه ها در یک چیز است: “امکان گرد هم آمدن در گروه های بیش از ۱۵۰ نفری”. انسان تنها موجودی است که قادر است در چنین گروه عظیمی دست به همکاری بزند و البته تمدن عظیم بشری هم بر پایه ساخت سازه هایی شکل گرفته است که عمدتا سازندگان و همکارانش بیش از ۱۵۰ نفر بوده اند.

هر چند بزرگترین و شناخته شدن ترین جمعیت از نزدیک ترین گونه ها به ما، از پسرعموهای جنگل نشین مان، شامپانزه های Ngogo در اوگاندا بالغ بر ۲۰۰ شامپانزه در یک جامعه بوده است. (که البته در عالم طبیعت یک استثناء محسوب می شود.)

رفتار جمعی شامپانزه ها اما از یک سیستم پیروی میکند: “نظافت اجتماعی” و “سلسله مراتب قبیله ای” (Social Grooming – Tribal Hierarchy)

 

رفتار اجتماعی Social Grooming در شامپانزه‌ها

اما هرگز نمی توان دید که شامپانزه ها علیه نظام اجتماعی متحد شوند، احزاب مختلف تشکیل دهند، به یک حزب رأی دهند و یا علیه یکی از کاندیداها ائتلاف کنند، بیانیه بدهند و در نهایت اعلام استقلال از یک یا چند شامپانزه در جنگل های مجاور کنند. تمامی این رفتارها صرفا و صرفا مخصوص «انسان» ها و به قول هراری مخصوص Sapiens هاست.

به هر صورت «انسان» ها می توانند یک جا جمع شوند، با همدیگر در یک جمعیت صد هزار نفری «ارتش» تشکیل دهند، مفهومی به نام «کشور» را شکل دهند و حتی برای مسائلی نظیر «نژاد» و… به جان هم بیفتند و بزرگترین جنایت های تاریخ خودشان را شکل دهند.

هراری به یک مفهوم مهم اشاره می کند: «عامل اصلی گردهم آمدن جمعیت انسانی در “باور به افسانه های مشترک” است: قانون، حقوق بشر، جامعه، کشور، مذهب و …

اساسا چنین مفاهیمی قابلیت درک Objective را ندارند. شما نمی توانید مفهوم خدا را لمس کنید، یا کشور را در طبیعت بیابید، قانون صرفا قراردادی در اذهان همه ابنای بشر است و جامعه تعریفی نیست که بتوان آن را برای موجودات دیگر توضیح داد.

همه این مفاهیم صرفا در ذهن بشر شکل می گیرند و اینجاست که مهم ترین و پیشروترین نقش در تاریخ بشری پدیدار می شود: «افسانه سرا»

نقاشی‌های روی دیوارهای پمپئی، هیروگلیف‌های مصر باستان، کتیبۀ داریوش در بیستون و افسانۀ سومری گیل‌گمش، همگی نشانه‌هایی از رواج قصه‌گویی در عمق تاریخ بشر و اهمیت «بازاریاب محتوایی» است.

نقش بازاریاب محتوایی در تاریخ مصر

افسانه سرا را میتوان باستانی ترین «بازاریاب محتوا» در نظر گرفت. هم اوست که باورهای مشترک را رواج می دهد، از نادیده ها چنان حکایت می کند که جمعیت کثیری به وی باور کنند و سپس طبق خواسته او وارد عمل شوند. ما همین حکایت ها را در بازاریابی محتوا با مفاهیمی نظیر Engagement، Leads و … شناخته ایم:

  • تأثیرگذاری بر ذهن و روان (Move the Audience)
  • وادار کردن شخص به عمل (Earn Attention – Makes Leads)
  • تداوم عمل توسط شخص (Earn Loyalty – Have a Spark)

ما این سه مرحله را در بازاریابی محتوایی بسیار مهم می دانیم و در واقع تمامی تلاش های بازاریابی محتوایی برای ایجاد این سه مرحله در انسان هاست.

 

برای اینکه بازاریاب های محتوای بهتری شویم، شاید خواندن تاریخ و وقایعی که در اثر تغییرات پارادایم ها، عقیده ها و تأثیرگذاری از سخنان شخص خاصی به راه افتاده اند بتواند مفید بوده باشد.

اما هم چنان توصیه شخصی من رجوع به منابعی هم چون «کانمن، اریلی و نیر ایال» برای درک سیستم و نحوه تصمیم گیری و نحوه تأثیرپذیری مغز انسان از وقایع و اخبار اطرافش است. به همین ترتیب شاید پس از شناسایی باگ ها و مسائل شناخت شناسی ذهن انسانی بتوان در بازاریابی محتوایی گام های بلندی برداشت.

 

یاور مشیرفر

محتوا جان است، من جاندار. در این وبلاگ از استراتژی و فلسفه محتوا با شما صحبت می‌کنم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا